Kaveh/Lore | Genshin Impact Wiki | Fandom ، Genshin Impact Kaveh Build.
Genshin Impact Kaveh Build
با رویاهای و شغلی که اکنون در اختلاف است ، کاو به خود تعطیلات طولانی داد. اما وقتی به خانه بازگشت ، نامه ای غیر منتظره از فونتین دریافت کرد. این از مادرش بود ، و او نوشت که کسی را پیدا کرده است که می تواند بقیه عمر خود را واگذار کند ، و به همین ترتیب قصد داشت دوباره در فونتین ازدواج کند. این خبر بود که او با ترس و انتظار و انتظارات زیاد ، با تنها خویشاوند او ارتباط دارد.
کوی/لور
یک معمار مشهور از سومرو که شاید خیلی زیاد به چیزهای زیادی اهمیت دهد. او یک ذهنی است که از واقعیت مشکل دارد.
– شرح از وب سایت رسمی [1]
فهرست
- 1 شخصیت
- 2 ظاهر
- 3 معرفی رسمی
- 4 داستان شخصیت
- 4.1 جزئیات شخصیت
- .2 داستان داستان 1
- 4.3 داستان داستان 2
- 4.داستان 4 شخصیت 3
- 4.5 داستان داستان 4
- 4.6 داستان شخصیت 5
- 4.7 دفترچه قدیمی قدیمی
- 4.8 چشم انداز
- 7.1 Archon Quests
- 7.2 داستان داستان
- 7.2.1 رویداد پاتوق
- 8.1 داستان شخصیت
- 8.2 شخصیت صوتی
- 10.1 ریشهشناسی
- 12.1 عنوان شخصیت: بازتاب Empyrean
شخصیت []
یک معمار مشهور از سومرو که شاید خیلی زیاد به چیزهای زیادی اهمیت دهد. او یک ذهنی است که از واقعیت مشکل دارد.
ویژگی های شخصیت در بازی و متن صفحه نمایه
Kaveh یک معمار مشهور سومرو است که با افتخارات از Kshahrewar فارغ التحصیل می شود. او یک مدافع سرسخت هنر است و از زیبایی شناسی و بلوغ هنری در اکثر موارد از جمله معماری ، طرح های داخلی ، مکانیک و حتی داستان پردازی قدردانی می کند. [2] [3] بر خلاف عقلانیت الهیتام ، کاوه با آنچه که احساس می کند درست و مهمتر است ، عمل می کند.
کوه در بین دانشجویان آکادمیا و شهروندان سومرو کاملاً شهرت دارد و به عنوان یک معمار نبوغ و با استعداد توصیف می شود. به عنوان مثال ، Sasani ، NPC واقع در کاخ Alcazarzaray ، شاهکار خود را تحسین می کند [4]. عربی ، NPC که در مقابل فانوس فاروس یافت شد ، و نیلو نیز از اوپوس بزرگ خود ستایش می کند. [5] [6] کاوه توسط فاروزان به عنوان یک کودک خوب با ایده های پتانسیل و اصلی در ذهن خود شناخته می شود [2] و دوری به عنوان بی نظیر در بین دانشمندان آکادمیا در رابطه با ذهنیت آزادانه تر. الهیتام او را به عنوان نوری از Kshahrewar و یک سازنده و صنعتگر توصیف می کند. طبق داستان شخصیت الهیتام ، الهیتام درخشش استثنایی کاو را تصدیق می کند و او را به عنوان یک نبوغ و یک آینه عالی از خودش به تصویر می کشد. او همچنین نتیجه می گیرد که دارای شخصیت و ارزش هایی است که با توانایی های او مطابقت ندارد. [7]
به نظر می رسد کوه به دیگران متفکر است و همدلی زیادی نسبت به افراد اطراف خود نشان می دهد. او بدون تردید به مردم نزدیک می شود اگر گمان کند که آنها دچار مشکل هستند و حتی با تهیه مورا دست خود را قرض می دهد. [8] توسط Alhaitham ذکر شده است که او بیش از حد به دیگران مورد توجه است و از نظر عاطفی شکننده است. [توجه 1] الهیتام حتی داستانی را بازگو می کند که در آن کاوه ده ها کلیدهای دست ساز را خریداری کرد که بهانه فروخته می شدند که درآمد حاصل از این امر به تغذیه کودکان گرسنه کمک می کند. کشورهای کوی به دیگران کمک می کنند تا او را خوشحال کنند و فکر می کنند کمک های متقابل ، انصاف و عصبانیت صالح نیز همان چیزی است که جهان را سوق می دهد. [8] او همچنین به نظر می رسد که نسبت به حرفه خود بسیار پرشور است و انگشتان خود را به استخوان می کشد تا مشتری های خود را خوشحال کند. [9]
با توجه به تضاد دقیق در ایدئولوژی ها و شخصیت ها ، کاوه در هنگام برخورد با الهیتام به راحتی از بین می رود. برخورد کوه و الهیتام در اختلافات شدید در صحنه های بازی ، خطوط صوتی شخصیت و حتی در پیام های روی تخته های بولتن در سیتی سومرو و بندر Ormos نشان داده شده است. او همچنین به ویژه قادر به تحمل الکل نیست و به راحتی در چند لیوان مست می شود.
بررسی های متخصص GameSpot
13 اکتبر 2020
ظاهر [ ]
کوه موهای بلوند متمایز و متوسطی با انتهای بلوند کثیف و چشمان تیز با عنبیه قرمز دارد. موهای او پشت سرش آویزان است ، با برخی از گیره های موهای قرمز که موهای خود را نگه می دارد ، تعارف می کند. در سمت چپ کاو ، او یک پر آبی پوشیده از زیر یکی از رشته های مو و بالای گوش خود می پوشد. او همچنین یک جفت تزئینات گوش طلایی و زاویه ای را با مربع های کوچک قرمز و آبی در داخل آنها ورزش می کند.
کوه پیراهن سفید را با یقه بلند و پنجره سینه مثلثی نمی گذارد. در امتداد یقه او یک زینت طلایی و زاویه ای به همراه کیپ خود می پوشد. کیپ او ترکیبی از سیاه ، طلا و آبی است ، اما عمدتا قرمز است. با الگوهای پیچیده به دو نیمه تقسیم می شود. در امتداد کمر ، او یک اره آبی ساحلی ، تابلوهای سفید با زیور آلات طلایی و دید دندرو خود را در سمت چپ خود می پوشاند. شلوار او به رنگ سیاه و با برخی از الگوی رنگی است و کفش او یک جفت جوراب سفید با ساختاری مانند صندل است.
مقدمه رسمی []
جریان اصلی آکادمی Sumeru تمایل دارد هر از گاهی یک واقعیت خاص را پنهان کند ، این بدان معناست که برای برخی از افراد ، استعدادها گاهی اوقات می توانند به جای آن بار بیشتر باشند. با این وجود ، این دیدگاه نیز می تواند بهانه ای باشد. در حقیقت ، این شخصیت شماست که سرنوشت شما را تعیین می کند و مهمتر از همه. ایده های فوق الذکر نوعی است که کوه به طور مداوم رد خواهد شد.
یک معمار مشهور از سومرو ، معروف به نور Kshahrewar. او یکی از برجسته ترین چهره های صنعت است.
به عنوان یک طراح و یک فارغ التحصیل برجسته ، کاوه در بین دانشجویان آکادمیا کاملاً شهرت دارد و به عنوان الگوی نقش دانش آموزان Kshahrewar بت پرستی می شود. متأسفانه ، حرفه او به همان اندازه که مردم تصور می کنند بسیار ساده نیست. برای بسیاری از جنبه های دیگر زندگی وی نیز همین حرف را می توان گفت.
عناوین ، شایعات ، شهرت و شهرت. اینها همه فرآورده های فرعی کار او هستند. مجهز به مهارت های حیرت انگیز طراحی حرفه ای ، کاو قلب و روح خود را در کار خود قرار می دهد و برای زیبایی شناسی و معماری با ایده آل ها و تعقیب و گریزها همراه است. طراحان مسئول اجرای نهایی ساخت و ساز نیستند ، اما آنها مسئولیت تمام جنبه های آن را بر عهده دارند. بنابراین ، خواه جزئیات ، ایمنی و امنیت یا عملی را طراحی کند ، هیچ تلاشی در تضمین کیفیت هر جنبه نمی تواند صرفه جویی شود. مهمتر از آن ، کوی که یکی از بهترین ها در زمینه خود است ، توجه بیشتری به عناصر زیبایی شناسی و انسانی که در طول این روند نگران است. .
گفته می شود ، این غیرقابل تصور است که چنین معمار خارق العاده ای می توانست توسط یک پروژه واحد ورشکسته شود. خوشبختانه ، تعداد بسیار کمی از این موضوع اطلاع دارند و بیشتر آنها آن را مخفی نگه می دارند. در مورد خود کوه ، او از مرگ می ترسد که راز ورشکستگی او ممکن است از بین برود. بنابراین عادلانه است که بگوییم او واقعاً زندگی ایده آل خود را تجربه نمی کند.
داستان های شخصیت []
جزئیات شخصیت
در زمینی که به همان اندازه استعدادهای سومرو است ، یکی از آنها برای انتخاب در هنگام انتخاب طراحان از بین می رود. اما وقتی کسی از معماران صحبت می کند ، تعداد معدودی از کسانی هستند که به طور ناخودآگاه به فکر “کوه نیستند.”فارغ التحصیل Kshahrewar در چند دهه بزرگترین معمار نامگذاری شد و به عنوان نور Kshahrewar شناخته می شود. با این حال ، خود کوه متأسفانه با این عنوان بی تحرک است.
چنین نام ها و عناوین دوست داشتنی ، برای او ، هر دو را تصدیق می کنند. به عنوان مثال ، ورشکستگی کوه تا به امروز برای او شرم آور است. شخصی که دارای کم و زیاد و بدون ایستگاهی است فقط می تواند به چنین چیزی بپذیرد ، اما یک معمار مشهور نمی تواند. در حقیقت ، چنین غرق غیرقانونی ممکن است منجر به بحران شهرت برای او شود. بنابراین ، کوه نمی تواند از این موضوع برای نجات چهره خودداری کند و مجبور شود به عنوان مردی که در اوقات فراغت زندگی می کند ، نقابد شود.
با تشکر از توانایی های وی به عنوان یک طراح و دستاوردهای زیبایی شناسی حیرت انگیز ، مردم به استعداد او اعتقاد دارند و بنابراین ، در نمای او نیز.
از این گذشته ، آنچه احتمالاً می تواند Kaveh ، Architect Extraordinaire را مشکل کند?
داستان شخصیت 1
دوستی LV. 2
تا امروز ، می توان دانش آموزان Kshahrewar را در مورد دانش آموختگان خود در کاخ Alcazarzaray و بخش های مختلف Akademiya در مورد دانشکده خود صحبت و حدس زدند. در قلب همیشگی درشان ، کاوه در چند دهه اخیر و یک معمار از شهرت عالی یک نبوغ نزدیک به هم است. کوه ، با آثار برجسته خود ، نام خود را به تاریخ آکادمیا حکاکی کرده است. اگر قرار است دانش آموزان Kshahrewar را ملاقات کنید ، ضرری نخواهد داشت که به آنها گوش فرا دهید که دستاوردهای او را بیان می کنند: طراحی یک نفره کاخ Alcazarzaray ، نوسازی Lighthouse Lighthouse Port Ormos ، اصلاح آسانسورهای بندر و سازه های حمل بار ، Pioneeriering او نقش در بهینه سازی مکانی مناطق محیطی اطراف جنگل ها و دره ها. لیست ادامه دارد.
در این دستاوردها ، کاوه بیش از یک نام ساده شده است ، اما مترادف برای دستیابی به زمینه طراحی است. بسیاری آرزو می کنند که بتوانند مانند او رزومه ای داشته باشند: درخشان با استعداد در مدرسه ، دعوت به کار در آژانس های مختلف ساختمانی پس از فارغ التحصیلی ، و پس از چندین سال ترک کار برای انجام کار تحت نام خود.
همه خوانش های خارجی زندگی او در اینجا متوقف می شود ، و تقریباً هیچ کس از حقیقت پنهان پشت داستان ها نمی داند – حقیقت که خود کوه در تلاش است پنهان شود. این درست است ، البته که او یک طراح استثنایی است. این شرم آور است ، بنابراین ، این به او اجازه نداده است که زندگی کاملی را که دیگران فکر می کنند انجام دهد زندگی کند.
او تجربیات گذشته خود را از این طریق خلاصه می کند: سوء تفاهم ها مشکل ساز اما اجتناب ناپذیر هستند. همه افراد در قضاوت و تأثیر برچسب های سفت و سخت در برابر خطاهای لحظه ای آسیب پذیر هستند. به عنوان مثال ، اولین واکنش آنها به “طراح” خیالی کسی است که مورا را با تلنگر انگشتان خود بدست می آورد ، که با چند سکته مغزی از یک قلم مشهور می شود. و هنگامی که مردم به “هنر” فکر می کنند ، اولین چیزی که ظهور می کند ، تصویری عجیب و غریب و بی اساس از برخی از روحهای غیرمستقیم و خودمحور است که بین دوره های غم و شیدایی می چرخد ، و همه کسانی که بیش از حد دوست دارند دیگران را به دنبال داشته باشند.
کوه متناسب با چنین خیالات تخیلی نیست. او نمی تواند طرح های خود را در یک سکته مغزی واحد انجام دهد ، در عوض با جدیت به هر شغلی نزدیک می شود. او مانند یک فرد موفق لباس می پوشد ، اما در حقیقت ، او به تنهایی در مورد شایستگی یک پروژه با پاداش قضاوت نمی کند. او با اعتقاد به اینكه “هنر” چاه زندگی در طراحی است ، فراتر از بسیاری از افراد دیگر در سومرو است ، اما با این وجود هدف یا عملی اومانیستی را در این روند رها نمی كند. در واقع ، او مایل است برای این دو چیز مصالحه ای ایجاد کند. بعضی اوقات ، او در زمان استراحت به خطر می افتد ، بعضی اوقات این تزئینات و دامنه های پروژه است. و گاهی اوقات این دستمزد خودش است.
بعد از سالها ، سرانجام موفق شد. کاخ Alcazarzaray به پایان رسید و او در جلال به سومرو بازگشت. همكارانش هیچ چیز دلخراش از كاخ افسانه ای در بالای درخت بزرگ ، تحسین كرده بودند ، كه از تصور حیرت انگیز طراح آن حیرت زده بودند. آنها خود را به روشی که ساختار معماری و روایت انسان را در ارزش های طراحی ظریف خود متحد می کند ، گرفتند ، و در نتیجه صنایع دستی لوکس که هنوز به عنوان شهادت برای دقت و ظرافت وجود دارد ، با حضور بسیار زیاد فضای فضای کوهستانی اطراف را بازنویسی می کند. هیچ کس نمی گوید که کاخ آلکازارزاری کمتر از یک آزمایش بسیار موفق بود.
این همکاران ، با این حال ، با خوشحالی از چگونگی ورشکستگی کوی در این پروژه به دلیل ترکیبی از اصل شخصی ، مبهم بودن زندگی و سایر مشکلات موجود در بالای یکدیگر غافل شدند. از این گذشته ، حقیقت-دقیقاً مانند حاملگی مشکل این موفقیت-به لطف تلاش های کوه پنهان مانده است.
داستان شخصیت 2
دوستی LV. 3
کوه در یک خانواده کلاسیک علمی در سومرو متولد شد. پدرش اهل Rtawahist Darshan بود و یک بار در Akademiya کار می کرد ، در حالی که مادرش از Kshahrewar فارغ التحصیل شده بود ، و به همان اندازه که او بعداً در زندگی می شد ، او نیز یک معمار مشهور بود. تحت تأثیر آنها ، کاوه از سنین جوانی به طراحی معماری علاقه مند بود. آنها در اتاق نشیمن می نشستند زیرا او در خانه نشسته بود و با پازل های بلوک که برای او خریداری کرده بودند ، بازی می کرد.
آنها خانه ای بود که در آن کلمات لازم نبود ، و کاوه از این زمان درک خود را از “خانه” به دست می آورد.
با این حال ، روزهای سعادتمندانه آنها دوام نیاورد. مدتی قبل از پیوستن به آکادمیا ، پدرش با تشویق خود ، به مسابقات قهرمانی Interdarshan می پیوندد. این رقابت به خودی خود یک امر پیچیده نبود ، اما پدرش که مورد علاقه خود برای پیروزی قرار گرفت ، از دست رفتن با مو از دست می داد و سپس پس از آن برای مدتی گم شد.
به زودی خبر بد فرا رسید: پدرش در یک تصادف در بیابان از بین رفت. ناگهانی این بدبختی مادر و پسر را به آشفتگی انداخت. مادرش به خصوص سخت مورد اصابت قرار گرفت. به طبیعت یک روح حساس ، گذشت شوهرش باعث می شود که او از بین برود و وقت زیادی را در فکر اضطراب و تاریک بگذراند. در مورد کاوه ، او خنده پدرش را می دید و قول می داد که هر بار که چشمانش را می بست تا بخوابد ، چیزی خوب برای او به وجود آورد. جوان کوه فکر می کرد که اگر چیزی نگفت ، پدرش ممکن است در این مسابقه شرکت نکرده باشد ، و او بعد از آن مفقود نمی شد و سرانجام در نتیجه از بین رفت. اما مهم نیست که چگونه او التماس کرد ، گذشته نمی توانست تغییر کند.
مرگ پدرش ، عذاب مادرش. همه این مواردی که دیگر نمی توانستند به آن برگردند ، به خاطر یک چیز واحد او گفته بود. از آن روز به بعد ، او زیر سایه آن گناه زندگی می کرد. مادرش می گفت که شوهرش مردی با قلب خوب بود و زندگی در چنین شخصی او را خوشحال کرد. در واقع ، پس از گذشت او ، او دیگر هرگز لبخند نمی زند. “خانه” از یک پناهگاه گرما و نور به یک سالن سرد و تنهایی رفت. کوی اغلب مادرش را پیدا می کرد که روی مبل نشسته و در سکوت به دست لرزش او خیره شده است. او نه به هیچ وجه نمی توانست چیزی بکشد ، و حتی یک طرح را در ذهن خود تصور کند. هر بار که این اتفاق می افتاد ، کاو احساس می کرد که یک دست غول پیکر او را به زمین خرد می کند ، و خودش را زیر سؤال می برد: آیا این برای من نبود ، آیا خانواده به این شکل به پایان می رسیدند?
در آن زمان ، او هنوز جوان بود ، و او می توانست خیلی کم انجام دهد. از گناه ، او تمام تلاش خود را برای نگه داشتن شرکت مادر خود انجام می داد ، و او هرگز چهره ناامید کننده ای را در اطراف خود نمی پوشید و سعی می کرد به هر شکلی که می توانست از او حمایت کند ، حتی اگر چنین چیزی جز قطره ای در سطل باشد.
در میان این هرج و مرج بود که کاوه به سن تحصیلات می رسید و با گذراندن امتحانات ورودی ، در Kshahrewar ثبت نام می کند. در این مدت ، او ناگزیر وقت کمتری را با مادرش می گذراند. او به این ترتیب به فونتین سفر می کرد تا روح خود را کمی راحت کند. در آنجا ، او یک پیشنهاد شغلی دریافت می کرد ، و پس از بازگشت به سومرو ، کوه را از خبر خوب مطلع کرد. کوه می دانست که این باعث می شود او به تنهایی زندگی کند ، اما هنوز هم موافقت کرد ، و حتی مادرش را در روز عزیمت دید.
او حتی پس از اینکه کشتی او از بندر خارج شد ، به نگاه خود ادامه می داد. او عمیقاً او را از دست می داد ، اما او می دانست که بهترین کار او از مکانی است که برای او نشان می دهد که درد زیادی را برای او نشان می دهد. . او به او اطمینان داد که اکنون همه بزرگ شده است و می تواند به طور مستقل زندگی کند. و اگر او باید شبانه توسط تنهایی ، درد و یا خاطره ای از خانواده که در حال حاضر شکسته شده بود ، بیدار نگه داشته شود ، چرا ، این دسرهای عادلانه او برای جلب پدرش برای شرکت در این رقابت ها بود. یکی از گناهان آسیب رساندن به والدینش ، اینقدر مستحق تمام آنچه برای آنها به وجود آمده بود ، و بنابراین او باید بر روی تحمل آن مارک زندگی کند.
با توجه به این که چنین افکار همراهان همیشگی وی بوده اند ، می توان گفت که “خانه” به کوه آموزش می دهد که چگونه مراقبت کند ، و همچنین او را کاملاً از توانایی آگاهانه آسیب رساندن به شخص دیگر پاک کرد. در سالهای زیادی پس از آن ، او در معرض شخصیت و ایده آل های خود قرار می گیرد ، و مایل به کمک به هر کسی است که از او سؤال کرده است ، و حتی اگر بخواهد در برخی موارد تلاش کند و مقاومت کند ، قادر به مخالفت با دیگران نیست. علی رغم خوبی که او اغلب انجام می دهد ، گناه او باقی می ماند. بیش از این ، او نمی تواند حسن نیت خالص را بپذیرد ، زیرا وقتی انتخاب می کند ، معتقد است که باید مجازات شود و در درد راحتی پیدا می کند.
اگر کوه مجسمه ای بود ، او یکی از افراد بی عیب و نقص ظاهر می شد ، اما اگر نقطه ضعف در هسته آن پیدا شود ، نابودی مطلق خواهد داشت.
داستان شخصیت 3
دوستی LV. 4
پس از فارغ التحصیلی ، اولین پروژه کاوه کمک به یک پروژه گروهی با سایر دانش آموزان همان درشان بود ، اگرچه آنها مربیان مختلفی داشتند. این اولین حضور او به عنوان شخص مسئول طراحی است ، کار به شدت بر او وزن داشت. اما او (با پذیرش خودش) یک فرد سرسخت است ، و تمام انرژی خود را صرف کار خود می کند ، و به این ترتیب او کار را برای دیگران ، بدون توجه از ساعت ، در هر نوع پروژه برای دو سال کامل انجام می دهد.
هنگامی که او به اندازه کافی تجربه به دست آورد ، کاو این پروژه های تعاونی را پشت سر گذاشت تا به نام خود کار کند و مشتری را به دست آورد که از سبک او قدردانی کند. برخی از او می خواستند ساختمانها را طراحی کند ، و این نشانگر آغاز کار او بود. او با استفاده از سخت کوشی خود ، توانست مبلغ خوبی از مورا را نجات دهد. با این حال ، طولی نکشید که کاو به یک تنگنا برخورد کرد. خواسته های بازار با طراحی دانشگاهی بسیار متفاوت بود. این عمل بیش از پیش ، عجیب و غریب تر بود ، و نیازهای مشتری به مراتب دشوارتر از آن بود که مربیان وی داشته باشند. در عین حال ، روندهای دانشگاهی در سومرو کار او را مختل می کردند. او متوجه شد که ایده آل ها و اهداف شغلی وی ، همانطور که شخصی خاص گفته بود ، به راحتی قابل دستیابی نیست.
تکرارهای جدید مدارس فکری و دیدگاه ها در بین محققان دائماً ایجاد می شد ، و کمبود کسانی که درگیر سؤال خود انتقاد و بازتابنده خود می شوند ، با تغییر و پیشرفت در عوامل اجتماعی که چنین ملاحظاتی را ترغیب می کند ، وجود ندارد. به همین ترتیب ، چیزهایی که یک بار توصیه می شد ممکن است روزی به اشیاء انتقاد تبدیل شوند ، خواه آنها کتاب واقعی باشند یا هنر.
اما به غیر از کسانی که خود را کاملاً به هنر داده بودند ، هیچ کس نتوانست بفهمد چه هنرمندی در سومرو باید تحمل کند. از آنجا که دستاوردهای دانشگاهی در سومرو با ارزش تر می شود ، محققان به نوبه خود می توانند از دستاوردهای دانشگاهی خالص و مهارتهای عملی بیشتر ارزش قائل شوند. شش مریم گلی از راه خود رادیکال تر می شوند و این ایده که “هنر هیچ فواید واقعی را ارائه نمی دهد” شروع به جریان اصلی می کند. بنابراین ، کسانی که در هنرها کار می کردند به حاشیه رانده می شوند ، و آن دسته از موضوعاتی که اغلب مربوط به هنر بودند به دنبال فاصله گرفتن خود بودند.
پروژه های مهندسی که کاوه با آنها در تماس بود ، بسیار ساده ، بی پروا از استعداد یا سبک بودند. او طرح های مختلف زیبایی را پیشنهاد می کند ، فقط برای اینکه آنها را به این دلیل که “ارائه بی معنی” یا “این پروژه فقط به ساختمانهای عملی نیاز دارند ، رد کنند.”پیگیری اصلی او این بود که برای همه آنچه که زیبایی هنری و عملی را شامل می شد ، طرح های خوبی ایجاد کند ، اما اکنون که این هنر به یک شوخی تبدیل شده بود ، و مردم ضرورت و ارزش خود را رد کردند ، هیچ کس به او آزادی نمی داد که روی طرح های خود کار کند. کوه ، با اعتقاد به این که معماری واقعاً هنر است ، با قاطعیت مخالف چنین دیدگاه هایی بود. اما کار او از وی خواسته بود تا از پشتیبانی فنی و سرمایه گذاری برخوردار باشد ، و بنابراین او نتوانست از این محافل فرار کند ، و نه به راحتی می توانست دیدگاه های خود را در آنجا قرار دهد زیرا از ترس اینکه ممکن است بسیاری دیگر را با او بکشد.
با رویاهای و شغلی که اکنون در اختلاف است ، کاو به خود تعطیلات طولانی داد. اما وقتی به خانه بازگشت ، نامه ای غیر منتظره از فونتین دریافت کرد. این از مادرش بود ، و او نوشت که کسی را پیدا کرده است که می تواند بقیه عمر خود را واگذار کند ، و به همین ترتیب قصد داشت دوباره در فونتین ازدواج کند. این خبر بود که او با ترس و انتظار و انتظارات زیاد ، با تنها خویشاوند او ارتباط دارد.
کوی دوباره نوشت و به او تبریک گفت و حتی برای شرکت در عروسی به فونتین می رفت. این یک امر ساده بود و فقط چند مهمان حضور داشتند. با دیدن لبخند مادرش یک بار دیگر ، کاو احساس خوشحال کرد ، اما تقریباً بلافاصله دوباره احساس گم شدن کرد.
مادرش تمام اموال خود را در سومرو به او واگذار می کرد. سه روز بعد ، او به سومرو باز می گشت ، و بار دیگر وحشت خانه خالی را احساس می کرد – فقط عمل نشستن روی مبل او را با تنهایی بی نظیر و بی نظیر او را عذاب می داد. در اینجا ، او احساس قدیمی همه دانشمندان خردمند را که برآورده می شود ، احساس کرد: “کار درست را انجام دهید ، مهم نیست که هزینه شما چیست.”
داستان شخصیت 4
دوستی LV. 5
هرچه او بیشتر به کار در صنعت ساخت و ساز ادامه دهد ، نارضایتی قوی تر کاوه از وضعیت فعلی جامعه رشد می کرد. در این لحظه بود که یک نقطه عطف به وجود آمد. بازرگان ثروتمند ، خلیج لرد سانگمه ، او را برای ساخت یک عمارت خصوصی دنبال کرد.
خلیج لرد سانگما نسبتاً مشهور شده بود ، اما كوه تصور نمی كرد كه این نام “ارباب” در واقع دری بود تا اینکه آنها ملاقات كردند ، و او هیچ حساب از قدرت و ثروت خود نداشت. او فقط دو شرط برای این عمارت داشت ، که بزرگ و عجیب است. کوه در مورد سبک طراحی و سایر جزئیات او را مورد بررسی قرار می داد ، اما او با چنین مواردی بی توجه بود. حتی در بین مشتری های خود ، دری به عنوان کمی عجیب و غریب ایستاد. او تجارت کرد ، اما به نظر می رسید که به آنچه محققان فکر می کردند کمی اهمیت می دهد. او می خواست عمارت خود را در یک مکان منزوی ساخته شده-برای نیازهای تجاری ، یا به همین ترتیب ادعا کرد-و به کوی گفته شد که سؤالات زیادی نپرسید و به سادگی قصد دارد یک املاک واقعاً هیجان انگیز را بسازد. در مورد زیبایی شناسی ، دوری نه به آن اهمیت داد و نه او را از انجام هر کاری که آرزو داشت متوقف کرد.
کوه تقریباً بلافاصله فهمید که چقدر نادر است که توسط چنین کمیسیون آمده است. یک پروژه ساخت و ساز عمارت بدون محدودیت به این معنی است که او می تواند همه چیز را در آن قرار دهد. حزب A منابع را از بین می برد ، در حالی که حزب B کار را انجام می داد – این طور نبود که تجارت آنها چگونه باشد? و به دیدگاههای دانشگاهی اجازه می داد تا توسعه و رشد را کاملاً نادرست محدود کند? بنابراین با آن بود که کاو خود را در برنامه ریزی این طرح ها با یک شوق ناگهانی پرتاب کرد و در نقش خود در “حزب B” ، به دوری توصیه کرد که برخی از تنظیمات را انجام دهد. یک مغول واقعی نمی تواند به سادگی در کوه ها زندگی کند. اگر این ملک در تاریخ پایین می رفت ، باید چیزی از زیبایی های واقعاً افسانه ای باشد! یک باغ یک ضرورت بود ، با این که گلها با دقت انتخاب شدند ، البته با ورود گیاه شناسان حرفه ای. مفهوم سازی باید جسورانه باشد ، وجدان برنامه ریزی. خود ساختمانها در اولویت بندی عملی قرار می گیرند ، اما انبارها و امکانات درخواست شده بر روی یک بنیاد مجلل قرار می گیرند. و در مورد مکان. سمت صخره ای در کوههای شمالی خوب به نظر می رسید. خلیج لرد سانگمه هر روز با پنجره ای بر روی دوست داشتنی ترین منظره های طبیعی که می توانست داشته باشد بیدار می شود.
گرچه دوری دائماً اصرار داشت كه این عمارت نیازی به نزدیک شدن به صخره نداشته باشد ، روحیه مهندسی كاو و اشتهای زیبایی شناسی او را به سمت ترغیب او سوق داد تا او را متقاعد كند. بدین ترتیب این پروژه با شکوفایی آغاز شد و با گذشت روزها ، کار زیر چشم مراقب کاو انجام شد.
با این حال ، آرمان های او به راحتی به دست نمی آیند ، زیرا هرچند که کوشش کوه در انتخاب یک سایت بی نقص بوده است ، و او هر نظر را مورد توجه قرار داده بود ، اما او نمی توانست سرعتی را که در آن پژمرده می شود پیش بینی کند ، پیش بینی می کرد که در آن سال افزایش یابد. هنگامی که کار 70 ٪ کامل بود ، در یک شب آرام ، پژمرده در سکوت ، همه آنچه را که یک شبه ساخته شده بود از بین برد. دید جسد ویران شده آفرینش او مانند یک رعد و برق خشمگین به کوه برخورد کرد. دوری ، که پس از دریافت خبر با عجله ، با عصبانیت غیرقابل مقایسه بود و خواستار آن شد که کاو پروژه را ترک کند. گرچه جنگل رنجرز به سرعت پراکنده را پراکنده کرد ، اما ساختمانها فراتر از پس انداز بودند.
با این حال او می دانست که این کار دشوار خواهد بود که دوباره فرصتی برای این نوع بدست آورید ، بنابراین به دوری التماس کرد که به او اجازه دهد کاخ آلکازارزاری را تمام کند. دوری به مشکل اساسی با وضوح شدید اشاره می کند: او کسی بوده است که بر تغییر سایت اصرار دارد. اکنون که کاخ نابود شده بود ، و سرمایه گذاری هایی را که تاکنون با آن انجام شده بود ، چگونه می تواند این پروژه ادامه یابد ، حتی با فرض اینکه او موضوع را با او دنبال نکرده است? اگر آنها می خواستند ساختار را بازسازی کنند ، چه کسی هزینه ضرر را تحمل می کند?
کوی در بالای ویرانه ها نشسته بود زیرا او تمام شب فکر می کرد. او پس انداز خود را داشت ، و ملکی که والدینش پشت سر گذاشته بودند. این یک بار “خانه” او بوده است ، اما اکنون ، این فقط یک ساختمان خالی بود. و به هر حال “خانه” چه بود? یک معمار مانند او بهتر از بیشتر می دانست که یک ساخت و ساز از خانواده یا مردم برای ساکن شدن در آن “خانه” نیست.”این فقط یک ساختمان بود.
هنگامی که خورشید طلوع کرد ، کاو به شهر سومرو بازگشت و آن خانه را فروخت. با افزودن تمام درآمد حاصل از آن فروش ، به همراه پس انداز وی ، به وجوهی که دری با او فراهم کرده بود ، او توانست 70 ٪ از مورا لازم را که لازم داشت ، بیاورد ، با دوری با بقیه روبرو شد.
به این ترتیب کاخ آلکازارزاری در یک روز زیبا و آفتابی ساخته شده بود. کوه به آنچه در اختیار داشت برای ساخت یک کاخ افسانه ای که در کوچکترین او متعلق به او نبوده است. او در این پروژه هیچ یک از مورا کسب نکرد. در مقابل ، برخی از هزینه های اندک در مورد کار پیگیری ، او را به شدت بدهی به DORI می کند. در حالی که کوه یک نشان مقاومت در برابر مقاومت را نشان داد ، او در قلب خود می دانست که نمی تواند این واقعیت را که واقعاً مدیون این بدهی است انکار کند. قلب او بار دیگر به دلیل آن گناه قدیمی مصرف شد ، و لرد سانگمه خلیج ، بازرگان زیرکانه ای که او بود ، می تواند بلافاصله درک کند که او نه به خاطر او ، بلکه به خاطر ایده آل های خود پرداخت می کند.
و اگر کسی می خواست تمام ثروت خود را در محراب آرمان های خود ، که او بود جلوی آنها را بگیرد? ساخت و ساز در نهایت فقط تجارت بود ، اما ایده آل ها بی ارزش بودند. در مورد اینکه چگونه کوه پس از آن بی خانمان خواهد شد ، این یک داستان متفاوت است.
داستان شخصیت 5
دوستی LV. 6
پس از ورشکستگی ، کاو وارد دوره مالیخولیایی شد. کاخ آلکازارزاری تا به حال به طور خلاصه سوراخ در قلب او را پر کرده بود که توسط بسیاری از چیزها باز شده بود ، اما یک بار دیگر به او ثابت کرده بود که مهم نیست که او برای دستیابی به آرمان های خود چه چیزی داده است ، کافی نیست. او اکنون بی جهت بود ، و در دنیایی که نمی توانست بدون مورا به جایی برود. و با این حال او از دوران جوانی عادت کرده بود که جبهه شجاعانه ای را در اختیار داشته باشد ، بنابراین کوی مایل نبود که به همکاران و دوستانش اطلاع دهد که او حتی پس از فروش تمام آنچه که متعلق به او بود ، نیشک نشت بود و به همین ترتیب به یک میخانه رفت ، جایی که او می خواست. چند بطری سفارش دهید و گپ بزنید تا خودش راحت شود. یک بطری بعد ، او در جدول سقوط می کرد ، فقط برای اینکه در همان موقعیت دقیقاً از خواب بیدار شود.
لامباد ، صاحب میخانه ، صندلی و چند نوشیدنی رایگان را برای او از مهربانی رزرو کرده بود ، و به لطف ، کاو به او کمک کرد تا مجدداً طراحی و مجدداً منطقه نشیمن غرفه طبقه دوم تاوان را مجدداً طراحی کند. او گاهی اوقات از روزهای تحصیل آکادمیا با دوستان خود ملاقات می کرد و با آنها وانمود می کرد که او فقط برای نوشیدن و جمع آوری الهام در اینجا است. او بیش از دو هفته به این شیوه می گذراند ، که در طی آن با آن دوست روبرو می شد که دیگر او را “دوست نمی نامید.”
هنگام بحث در مورد دوستان قدیمی کاو ، کاتب فعلی Akademiya ، Alhaitham از Haravatat ، به طور مداوم ذکر می شود. . مردم نمی دانستند که او کیست یا کجا می تواند او را به طور عادی پیدا کند ، فقط این که او دانشجویی بود که نمرات بالایی کسب کرده بود. و هنگامی که نام او ذکر شد ، حتی محققان قدیمی Kshahrewar سر خود را تکان می دهند و می گویند که او خیلی نیمی از هوشمند بود و برای همراهی با آن سخت بود.
در آن زمان ، کاوه به تازگی با مادرش راه های خود را جدا کرده بود و تنها زندگی می کرد. او بعضی اوقات با این دانش آموز جوان در کتابخانه ملاقات می کرد و از کنجکاوی با او صحبت می کرد ، و به این ترتیب او با نبوغ هارواتات الحایتام ملاقات کرد. اما زمان ادامه می یابد تا ثابت کند که تفکر آرزو به تنهایی دوستان نمی کند. از آنجا که کاو به سرعت فهمید که الهیتام ، گرچه دو سال جوان و کاملاً با استعداد و فوق العاده با استعداد خود ، اما کاملاً متفاوت از او بود ، خواه از نظر شخصیت ، برخورد با مردم ، جهت دانشگاهی و اعتقادات.
زمان کوه در مدرسه او را با خاطرات بسیار زیادی ترک می کند ، که کمترین لذت بخش آن پروژه گروهی است که آنها با هم انجام داده اند. هرکدام توانایی دیگران را به رسمیت می شناختند ، و آنها تصمیم گرفتند تحقیقاتی را در مورد ساختارهای باستانی ، رون های باستانی و زبانشناسی انجام دهند ، با این که کاو نشان می دهد که الهیتام مسئول انتخاب موضوع است. در ابتدا ، دیگران نیز در پروژه تعاونی شرکت می کنند ، اما با پیشرفت کار ، سایر دانش آموزان به تدریج از کار خود خارج شدند زیرا آنها نتوانستند ادامه دهند.
این اولین باری بود که کوی متوجه تفاوت وحشیانه و کاملاً شهری در استعداد بین افراد شد. Akademiya استعداد و منابع را به میزان شدید پیوند داد و همه در اینجا این را می دانستند. همانطور که الهیتام دوست داشت آن را بیان کند ، برخی از موارد حد بالایی خود را با استعداد تعیین می کنند و محدودیت پایین آنها با سخت کوشی تعیین می شود. افراد عادی و نبوغ با واقعیت های مختلف عملی از هم جدا می شوند و مجبور نیستند خود را مجبور کنند در گروهی که متعلق به آنها نبودند ، جای بگیرند. با این حال ، کوه با اعتقاد خود قاطعانه بود که این نتیجه موانعی است که در طی این روند ظاهر می شود ، و این خرد باید توسط بسیاری از افراد کشف شود. برای جلوگیری از عقب نشینی دانش آموزان دیگر ، کاو وقت و تلاش زیادی را برای کمک به آنها در کار خود صرف کرد و بار زیادی را بر روی شانه های خود قرار داد. الحایتام در حمایت از دیدگاه متضاد ادامه داد ، و معتقد بود كه كوه در راه های خود بیش از حد ایده آل است – آكادمی ها كار خیریه نبودند و نجات موقت واقعیت اختلافات آنها را در توانایی تغییر نمی دهد. بنابراین اختلاف بین این دو بوجود آمد.
سرانجام ، روزی فرا رسید که فقط دو نفر در این موضوع کار کردند: الهیتام و کوه. اختلافات بین آنها قبل از انفجار تماشایی به یک توده بحرانی جمع شده است. کوه اظهار داشت که الهیتام بیش از حد خودخواه است ، که اگر فقط به کمک بیشتر کمک می کند ، می تواند در بین مردم بسیار بهتر مورد استقبال قرار گیرد. الهیتام برای بخش خود خاطرنشان كرد كه آرمان گرایی غیر عملی كاو فقط یك پرواز از واقعیت است و اینكه روزی به وجود او خواهد رسید ، و منبع نوع دوستی كوه شیطنت آمیز نبود اما احساس گناه غیرقابل اجتناب او بود. در آن لحظه ، بیش از هر چیز دیگر ، کوی احساس کرد که سریع توسط کسی که بهترین دوست او بود ، سریعاً بریده شد. الهیتام از طریق این واقعیت دیده بود که هرگز نتوانسته است با آن روبرو شود ، و باعث شد او برای اولین بار نیش واقعیت را احساس کند ، احساسی که باعث شد کاو با قاطعیت اعلام کند که از دوست داشتن با این فرد کاملاً باهوش پشیمان شد. این دو راه را در یک سکته مغزی جدا کردند. الهیتام نام خود را از آن پایان نامه حذف می کند ، در حالی که کوه نسخه خود را از پایان نامه از هم جدا می کند – فقط برای اینکه آن را با پشیمانی عمیق کنار بگذارد. او احساس کرد که قادر به تغییر دوست خود نخواهد بود ، با این که معکوس نیز صادق است.
پس از آن ، این دو بعداً چندین بار در مجلات دانشگاهی به هم می پیوندند و هر یک از دیدگاه دیگران انتقاد می کنند. قبل از این ، “رمزگشایی رون ها و فلسفه معماری ویرانه های تمدن پادشاه Deshret” پیشرفت بزرگی کرده است. میوه های آن در جبهه زبانشناسی شکاف های مختلفی را در منطق گرامری برخی از زبانهای جزئی باستانی پر کرده است ، و این امکان را برای تفسیر موفقیت آمیز بسیاری از متون مهم فراهم می کند. به طور مشابه ، نتایج به دست آمده در مطالعات معماری با موفقیت ساختارهای بارگذاری بار را برای برخی از ویژگی های زمین خاص در سومرو بهبود بخشیده است ، که زندگی کسانی را که در مناطق دور افتاده زندگی می کنند ، بسیار بهبود بخشید. برای تشویق این پروژه ، Akademiya حتی یک سایت تحقیقاتی را برای استفاده از آن تعیین کرده بود. متأسفانه ، فاقد نیروی انسانی و یک دیدگاه متحد از طرف محققان اصلی آن ، سرانجام متوقف می شود.
این پروژه شکست خورده به بخشی غیرقابل اجتناب از گذشته کوه تبدیل شد. با گذشت سالها ، و او دوباره با واقعیت مورد ضرب و شتم قرار گرفت ، کوی مجبور شد اعتراف کند که ماندگاری او که از تفکر آرزو می شود همیشه مفید نبوده است. این تنها هنگامی که به او بی نظیر شد ، سرانجام معنای عمیق تر در پشت سخنان گذشته دوست خود را درک کرد. شخصی که مایل به صعود به باغ بهشت بر روی پله هایی است که از هوای نازک ساخته شده است ، به ناچار پاهای خود را روی یک پله خالی کاشته و به مرگ آنها می افتد. به عنوان یک نبوغ ، کاوه آرزو داشت که در یک جمعیت تعلق داشته باشد ، به طور ناخودآگاه از جدایی از آن ترسید – این تفاوت بین او و الهیتام بود.
با بازگشت به موضوع آن میز در میخانه ، کاوه از دیدن الهیتام ، که به طور همزمان برای خرید مقداری الکل حضور داشت ، بسیار شوکه شد. الهیتام از طرف خودش می تواند بلافاصله بگوید که کاوه به روشی بسیار بد بوده است. کاو که بیش از مدت طولانی از زندگی تحت ستم زندگی قرار گرفت ، تمام مشکلات خود را بر روی دوست اول خود درست در آنجا و سپس بارگیری کرد. از این گذشته ، جایی برای پنهان کردن مشکلات او وجود نداشت ، بنابراین آنچه استفاده از آنها در مقابل یکی از دوستانش که با او خیلی بی پروا افتاده بود ، پنهان کردن آنها بود? او در مورد بدبختی های زیادی که او را به وجود آورده بود ، ابراز تاسف می کرد ، فقط وقتی که آنها میخانه را در مردگان شب ترک کردند ، ساکت می شدند و چشمانش در فاصله ای که زمانی به خانه می خواند ، به مکانی افتاد. از طرف دیگر ، الحایتام با دقت به سخنان کوه گوش داد و یک بار دیگر از طریق او با دیدن او سؤال کرد ، یک سؤال دشوار از او پرسید: “چگونه تحقق ایده آل های شما برای شما پیش رفته است?”
فقط واقعیت می تواند یک محقق را مجبور کند اعتراف کند که آنها اشتباه کرده اند ، اما کوه نمی دانست که او باید واقعیت را در نظر بگیرد. او آرزو داشت یک خیال بسیار عالی و زیبا که هیچ کس نیازی به فرار از آن ندارد ، حتی اگر قیمت این رویا خودش را از دست بدهد. او هنوز هم محکم اعتقاد داشت كه آرمانهای او به خودی خود اشتباه نمی كنند و این گسل فقط در روشهای مورد استفاده برای دستیابی به آنها قرار دارد.
مردم نباید تسلیم شوند ، زیرا حتی اگر در تلاش برای جبران چیزی کار خوبی داشته باشند ، نتایج هنوز برای برخی معنی خواهد داشت. حتی اگر او نتوانست آن سرزمین وعده داده شده خود را وارد کند ، این به معنای درخشش نیست و جذابیت چنین قلمرو باید رد شود.
در مورد آن واقعیت های شبیه به فانتاسم ، مانند اینکه چگونه او خود بی خانمان را پیدا کرد که خانه دوست خود را به طور اتفاقی زندگی می کند ، یا اینکه چگونه این خانه ، اکنون تحت نام کاتب ، از همان مرکز تحقیقاتی تبدیل شده بود که Akademiya در آن روز به آنها پیشنهاد داده بود ، یا اینکه چگونه این دارایی بیش از حد دانشگاهی پس از انجام معاملات بیشمار به هیچ وجه به یک محل اقامت تبدیل نشده بود ، اگر کاوه تصمیم به تسلیم آن نداد. یا چگونه ، با دانستن کامل این که Alhaitham هرگز بدون قید و شرط عمل خوبی انجام نداده است ، کوه تحت تأثیر وجدان گناه قرار می گیرد و به طور جدی از کمک به کارهای خانگی یاد می کند ، فقط برای اینکه با همه کارهای داخلی زین شود. این ممکن است برای کسی که در یک نقطه پایین زندگی باشد ناراحتی باشد ، اما آنها همچنین اثبات ناگسستنی ترین قسمت گذشته شخص هستند ، دوستی است که هرگز تغییر نخواهد کرد. عقلانیت و حساسیت ، زبان و معماری ، دانش و احساسات انسانی. چیزهایی که هرگز نمی توانند یکپارچه شوند ، همان چیزی است که دو طرف آینه را تشکیل می دهند – در واقع ، کل جهان.
کتاب طرح قدیمی
دوستی LV. 4
یک دفترچه قدیمی ضخیم با پوشش چرمی. این فقط حاوی doodles نیست ، بلکه برخی از کلیپ ها را نیز شامل می شود. صاحب آن باید از آن به عنوان نوعی دفترچه یادگاری استفاده کرده باشد:
صفحه 1: “اصول نقاشی معماری” ، نویسنده: Faranak. postscript: “کتاب مادر. آیا این فقط من است ، یا به نظر می رسد پوشش کمی شسته شده است?”
صفحه 15: یک نقاشی ساده که نشان می دهد شخصی در حال سقوط است. این “پنهان” است زیرا [باکره] صفحات قبل و بعد از آن با استفاده از چسب به هم چسبیده اند. متن ارسال شده [باکره]: “پدر. مرا ببخش. من نمی دانم برای چه چیزی باید بنویسم. لطفا من را ببخشید.”
صفحه 26: فرم درخواست موضوع. postscript: “یک آغاز خوب. چنین همکار هوشمندانه ای به سختی انجام می شود.”
صفحه 31: برخی از یادداشت های دانشگاهی و نقاشی های معماری. postscript: “نظرات ما تراز شده است ، و آنها کامل هستند.”این خط از بین رفته است.
“نظرات ما متناقض است ، اما از طریق تناقض ممکن است حدس و گمان و فلسفه بیشتر متولد شود..
. بدون ارسال نامه.
صفحه 47: گزیده ای از یک نشریه مدرسه. عنوان اصلی ناشناخته است ، و محتوای حفظ شده به شرح زیر است:
“خودخواهانه نمی تواند مقصد نهایی خرد را درک کند. گرچه همه ما ممکن است ادعا کنیم که در این سالن بزرگ یادگیری جایگاهی داریم ، باید درک کنیم که این مردم هستند و نه دانش ، دنیای ما را چه می کند. بدون کشتی ، دانش نباید خانه داشته باشد. ارزشهای جهانی به طور طبیعی باید برخی از شایستگی ها را داشته باشند که چنین چیزی نامگذاری شوند ، و انکار معنای کلی آنها به معنای این نیست که دیدگاه های اقلیت بر این اساس بوجود می آیند. این مورد در مورد زیبایی شناسی است. زیبایی چیزی عینی است که در قلب انسان وجود دارد. این ارزش خود را از دست نمی دهد فقط به این دلیل که برخی از افراد نمی توانند آن را درک کنند.
“برای دیدن خود به عنوان برخی از کشتی های توانا قرار است به باریک بودن محقق بیفتد. بدانید که حقیقت به خاطر افراد هرگز وجود نداشته است. منطق جهان با طبیعت همزیستی است ، و این به راحتی تغییر نخواهد کرد که آیا به این ترتیب تعبیر می شود یا نه. اعتقاد بیش از حد به شیء خود افشای یکسان است ، تجلی عدم اعتماد به نفس در موضوع. علاوه بر این ، کسی که به اندازه کافی اعتماد به نفس دارد ، نیازی به استفاده مداوم از اشکال جمع آوری آدرس مانند ما ندارد.”من به تنهایی برای حفظ این موقعیت کافی هستم – این می توانم ادعا کنم.”
صفحه 56: یک طرح دستی کشیده از Akademiya. postscript: “من احتمالاً به اینجا نخواهم رسید ، اما امیدوارم که بتوانم روزی به عنوان بلندگو در منبر به این مکان برگردم.”
20 صفحه ای که در زیر آمده است پر از جدول زمانی و یادداشت هایی است که همراه با تصاویر است. دست نوشته از دقیق به کثیف می رود ، نشان می دهد که زمان در حال افزایش است و کسی که یادداشت ها را می نویسد مشغول کار است.
صفحه 85: یک طرح خیلی دوست داشتنی است که به آن چنین گفته می شود. به نظر می رسد این کار بسیار قدرتمند ساخت و ساز در مینیاتور است. postscript: “کارآمد ، اما به منابع بسیار زیادی نیاز دارد. جزئیاتی که باید در نظر گرفته شود.”
صفحه 91: دودل های کثیف. در همه جا. بدون ارسال نامه.
صفحه 92: گواهی انتقال املاک و مستغلات. postscript: “این ممکن است برای من تحریک کننده باشد ، اما من نمی توانم از این احتمال که من را با این همه امید پر می کند ، امتناع کنم. ممکن است همه چیز روان پیش برود.”
صفحه 101: برخی doodles کوچک. postscript: “من برای! نمی توانم ترسیم کنم. فردا نمی کشم.”
صفحه 107: تصاویر طراحی داخلی. به نظر می رسد این طبقه دوم میخانه لامباد است. postscript: “آیا می توانم همیشه کار بهتری انجام دهم?”
صفحه 112: سوابق اجاره. postscript: “منظورم این است که من این را چیز بد نمی نامم. اما چگونه اوضاع به این شکل ظاهر شد? آن مرد قطعاً بدون دلیل و بدون انتظار چیزی مرا نمی برد. اما چه کاری می توانم برای او انجام دهم?”
صفحه 115: پیش نویس طراحی چمدان. postscript: “مهراک یک کلمه باستانی است ، من به عنوان نام این چمدان از آن استفاده کرده ام. این به معنای “نور کمی است.”بیش از هر چیز ، امیدوارم که واقعاً بتواند آنچه را که می گویم درک کند.”
چشم انداز
دوستی LV. 6
در حالی که او هنوز دانش آموز بود ، کاو اغلب مشغول پروژه های مختلف بود. در این مدت ، او با دانشجویان دیگر به ویرانه های بی شماری می رفت. همه آنها در آن زمان بسیار جوان بودند و هنوز قادر به فرود به قلب مقبره ها نبودند ، اما با این وجود موفق به دستیابی به نتایج قابل توجهی شدند.
با این حال ، مطالعه ویرانه های باستانی با خطرات آن همراه است ، و علی رغم حرفه ای بودن ، خود را نادیده می گیرند. در طی چنین جستجو ، تیم دانشجویی با برخی از خطرات روبرو شد و یک غار وجود داشت. اگر نه برای کاو که دو دانش آموز همکار Kshahrewar را از مقبره بیرون می آورد ، مطمئناً در آنجا جان خود را از دست می دادند. در مورد خود کوه ، اگرچه او نیز با برخی از صدمات سبک فرار کرد ، اما نتوانست جلوی تغییر قلب دانش آموزان خود را بگیرد. او معتقد بود كه به آنها كمك می كند تا به نتیجه برسند ، اما در عوض ، بیشتر دانشجویان همكارانش فقط تفاوت درک شده در توانایی را می دیدند و از اوضاع ناراحت بودند ، آنها تصمیم گرفتند كه این پروژه را ترک كنند.
کوه از اشیاء معروف به “چشم انداز” می دانست.”او در ابتدا فکر کرده بود که آنها در لحظه های بحران ظاهر می شوند ، اما او قبلاً از چنین بحران فانی عبور کرده بود ، او به نفع خدایان دریافت نکرده بود ، اما در عوض مجبور بود از تمام قدرت خود استفاده کند تا همه را از آتش بکشد.
. او تا آن زمان مدتی فکر کردن در مورد دیدگاه ها را متوقف کرده بود ، یا حتی در مورد اینکه چه نوع افرادی را در اختیار چنین موردی قرار می دهد ، در نظر گرفت. مردم گفتند که فقط کسانی که آرزو دارند می توانند از این طریق به نفع الهی باشند – شاید او فقط چنین شخصی نبود.
هر اتفاقی که بعد از آن رخ داد مانند جریان آب ، کسل کننده و تغییر ناپذیر بود. او خود را با کار طراحی مشغول می کرد ، برای مدتی غرق ، با عدم تصدیق هنرها باعث احساس خستگی می شود. مادرش خانواده جدیدی را در فونتین راه اندازی می کرد و خانه و سایر املاک خود را برای او می گذاشت ، پسرش. او هیچ کاری در مورد این کارها نمی توانست انجام دهد ، و آنها همچنین از ذکر غیر قابل توجه و بی ارزش بودند.
این تا روزی ادامه داشت که اولین نسخه از کاخ آلکازارزاری توسط پژمرده از بین رفت و او روی خراب آن ساختمان نشسته بود و تمام شب را در نظر گرفت. ناگهان ، او تصمیم می گرفت که با جسارت شرط بندی همه را در تعقیب رویای قبل از او شرط بندی کند ، آنچه ممکن است بیاید. . به طور تصادفی ، آن روز برای معاملات صاف و صاف بود و کوه فقط نیمی از روز را برای انتقال مالکیت خانه خود گذراند ، و به این نتیجه رسید که مبلغی از مورا را داشته باشد که بعداً او را به آن پروژه هدایت کند.
پس از حل و فصل تعداد زیادی از امور بی اهمیت ، کاو به خانه قدیمی که سالها در آن زندگی کرده بود برای آخرین بار بازگردد. او برای قرار دادن یک کاخ ساده آلکازارزاری روی بشقاب خود ، از Flatebread استفاده می کرد ، با سس و ماست می ریخت و خود را به یک میان وعده زیبا در این روند تبدیل می کند.
این ظرف سخت نبود ، و به او آموخته شده بود که توسط پدرش در جوانی آن را درست کند. او از زمان گذشت پدرش آن ظرف را خیلی درست نکرده بود ، و این فقط انگیزه ای بود که او را راهنمایی می کرد تا آن روز را امتحان کند. این دقیقاً غذای مورد علاقه او نبود ، اما یک تلخی ناگهانی راه خود را به سمت گلویش به سرقت برد وقتی که او برای خرد کردن کاخ مسطح و شروع به غذا خوردن شروع کرد.
در داخل پال نان خرد شده چشم انداز لرزان.
کوه به آن خیره شد و قادر به باور چشمانش نبود. این چند سال دیر به وجود آمده بود ، اما در اینجا هنوز هم در مقابل او قرار داشت ، به همان اندازه که به عنوان برخی از آسمان های خارق العاده آسمان زرق و برق دار-و خوشبختانه ، این خیلی به او نزدیکتر از ایده آل های او بود.
کارت ویزیت [ ]
کوه: دادگاه گنبد به دست آوردن:
پاداش برای رسیدن به دوستی سطح 10 با کوه شرح:
“هنگام مفهوم سازی معماری ، هیچ مشکلی در تصور اینکه ساختاری که ما می سازیم بر روی محوطه سازی غلبه می کند و ستاره ها را فراتر می برد.”صورت فلکی []
پارادیزا معنی:
پرنده بهشتیquests and Events []
Archon Quests
- فصل سوم
- ACT V: Akasha Pulses ، شعله Kalpa بالا می رود
- نان تست پیروزی
Genshin Impact Kaveh Build
کلیمور
مواد به روزرسانی کوه
رنگ سبز ابتدایی
بهترین سلاح ها
کلمه بزرگ قربانی
آهنگ کاج های شکسته
بهترین آثار باستانی کوه
گل بهشت گمشده
بهترین آمار کوه
ماسه ها: شارژ انرژی / تسلط عناصر
Goblet: تسلط
حلقه: تسلط
Substats: شارژ انرژی> تسلط عناصر> نرخ منتقدبهترین تیم های کاوه
استعدادهای کوی
حمله عادی
تنظیم شماتیک
حمله عادی
از Mehrak برای انجام 4 حمله متوالی استفاده می کند.
حمله شارژ
برای انجام برش های مداوم ، به مرور زمان استقامت را تخلیه می کند.
در پایان دنباله ، برش قدرتمند تری انجام می دهد.حمله
از هوای میانه فرو می رود تا به زمین حمله کند ، به مخالفان آسیب برساند و در اثر برخورد با AOE DMG برخورد کند.
مهارت ابتدایی
نبوغ هنری
از توانایی نقشه برداری Mehrak برای اهداف توهین آمیز استفاده می کند ، با شروع اسکن شعاعی که AoE Dendro DMG را سروکار دارد. همچنین تمام هسته های دندرو موجود در AOE خود را اسکن می کند و باعث می شود بلافاصله آنها را ترکید.
پشت سر هم
گنبد رنگ شده
انرژی Mehrak را کاملاً رها کنید و یک فضای اسکن شده مکعب ایجاد می کند و AOE Dendro DMG را به همه مخالفان درون آن می پردازد و باعث می شود همه هسته های دندرو در AOE بلافاصله پشت سر بگذارند ، و به کاوه توانایی های جنگی پیشرفته زیر را برای مدت زمان خاص اعطا می کند:
- حمله به AOE عادی ، شارژ و سقوط کاو را افزایش می دهد و حمله خود را DMG به Dendro DMG تبدیل می کند که نمی تواند نادیده گرفته شود.
- تمام هسته های دندرو ایجاد شده توسط همه اعضای حزب خود از طریق واکنش های Bloom DMG اضافی هنگام ترکیدن به DMG اضافی می پردازند.
- مقاومت کوه در برابر وقفه را افزایش می دهد.
پس از ترک کاو ، این اثرات لغو می شود.
کاوی
کاوی قابل پخش است دندرو شخصیت در تأثیر ژنشین.
معمار پشت کاخ آلکازارزاری ، کاوه دانشجوی Kshahrewar Darshan از Sumeru Akademiya بود و با افتخارات فارغ التحصیل شد ، و به دست آورد “نور Kshahrewar”.”پس از ساخت کاخ آلکازارزاری ، ورشکسته شد ، وی مجبور شد با الهیتام ساکن شود ، که او با او رابطه پیچیده ای دارد. علی رغم نمای برجسته ای که او به افراد خارجی حفظ می کند ، کاوه اغلب به خاطر مرگ پدرش ، شرمنده از فقر خود ، ناراحت است و با تحقق ایده آل های خود تلاش می کند.
فهرست
- 1 اطلاعات گیم پلی
- 1.1 صعود و آمار
- 1.2 استعداد
- 1.2.1 استعدادها
- 2.1 آرزوی رویداد
اطلاعات گیم پلی
صعود و آمار
مواد صعود را تغییر دهید
20،000
40،000
60،000
80،000
100000
120،000
- مقدار ATK سلاح را شامل نمی شود.
- ↑ شخصیت ها با شروع 2✦ آمار ویژه ای کسب می کنند.
هزینه کل (0 → → 6✦)
420،000 مورا
بررسی های متخصص GameSpot
13 اکتبر 2020
استعدادها
آیکون نام نوع تنظیم شماتیک حمله عادی
از Mehrak برای انجام 4 حمله متوالی استفاده می کند.حمله شارژ
برای انجام برش های مداوم ، به مرور زمان استقامت را تخلیه می کند.
در پایان دنباله ، برش قدرتمند تری انجام می دهد.حمله
از هوای میانه فرو می رود تا به زمین حمله کند ، به مخالفان آسیب برساند و در اثر برخورد با AOE DMG برخورد کند.پیمانه
واحدشهر همسایه داخلی عبادت
خسارتضربه
نوعبی پروا نشان نوع حمله عادی 1 ضربه 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 107.738 3 ✔ حمله طبیعی 2 ضربه 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 98.524 3 ✔ حمله عادی 3 ضربه 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 123.542 3 ✔ حمله عادی 4 ضربه 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 148.118 هوا ، 200 ، 600 ✔ متهم حمله چرخه ای 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 60 3 ✔ اتهام حمله نهایی 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 120 6 ✔ سقوط حمله حمله 0u بدون ICD 35 2 ✘ غوطه وری 1U بدون ICD 150 4 ✔ غوطه وری 1U بدون ICD 200 7 ✔ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 DMG 1 ضربه ای (٪) 76.19 82.39 88.59 97.45 103.65 .73 120.48 130.22 139.97 150.6 161.23 DMG 2 ضربه ای (٪) 69.64 75.31 80.97 89.07 94.74 101.22 110.13 119.03 127.94 137.66 147.37 DMG 3 ضربه ای (٪) 84.26 91.12 97.98 107.78 114.63 122.47 133.25 144.03 154.81 166.56 178.32 DMG 4 ضربه ای (٪) 102.69 111.05 119.41 131.35 139.7 149.26 162.39 175.53 188.66 202.99 217.32 Attack Attack Cyclic DMG (٪) 53.15 57.47 61.8 67.98 72.31 77.25 84.05 90.85 97.64 105.06 112.48 DMG نهایی حمله متهم (٪) 96.15 103.97 111.8 122.98 130.81 139. 152.05 164.35 176.64 190.06 203.48 هزینه Stamina Attack Attack 40/ثانیه حداکثر مدت زمان 5s Plunge DMG (٪) 74.59 80.66 86.73 95.4 101.47 108.41 117.95 127.49 137.03 147.44 157.85 DMG Low Plunge (٪) 149.14 161.28 173.42 190.77 202.91 216.78 235.86 254.93 274.01 294.82 315.63 DMG Plunge High (٪) 186.29 201.45 216.62 238.28 253.44 270.77 294.6 318.42 342.25 368.25 394.24 برای مشاهده با کیفیت بالاتر از پیش نمایش ها شناور شوید.
- وقتی این مهارت حداقل به یک دشمن برخورد می کند ، تولید می کند 2ذرات ابتدایی.
- DMG توسط یک هسته دندرو انجام می شود که به دلیل این مهارت به طور زودرس پشت سر می گذارند به همان روشی که اگر هسته دندرو به طور عادی ترکیده باشد ، محاسبه می شود.اشمیه., این به تسلط ابتدایی و ٪ پاداش واکنش (از E) احترام می گذارد.جف., جایزه 4 قطعه گل از گل بهشت Lostartifact) شخصیت ، دشمن یا محیطی که باعث ایجاد واکنش شکوفه ای شد که هسته دندرو را ایجاد کرده است ، که لزوما خود کوه نیست.
اثرات فلکی
- صورت فلکی سطح 1 ، سلام های متعالی: “در 3S پس از استفاده از نبوغ هنری ، کاوه دندرو Res و پاداش درمانی ورودی به ترتیب 50 ٪ و 25 ٪ افزایش می یابد.”
- صورت فلکی سطح 5 ، گنجینه های Bonkhanak: سطح این استعداد را 3 افزایش می دهد ، حداکثر 15.
پیمانه
واحدشهر همسایه داخلی عبادت
خسارتضربه
نوعبی پروا نشان نوع مهارت DMG 1 بدون ICD 75 هوا ، 0 ، 600 ✘ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 مهارت DMG (٪) 204 219.3 234.6 255 270.3 285.6 306 326.4 346.8 367.2 387.6 408 433.5 سی دی 6s برای مشاهده با کیفیت بالاتر از پیش نمایش ها شناور شوید.
- DMG توسط یک هسته دندرو انجام می شود که به دلیل این مهارت به طور زودرس پشت سر می گذارند به همان روشی که اگر هسته دندرو به طور عادی ترکیده باشد ، محاسبه می شود. اشمیه. این به تسلط ابتدایی و ٪ پاداش واکنش (از E) احترام می گذارد. جف. جایزه 4 قطعه گل از گل بهشت Lostartifact) شخصیت ، دشمن یا محیطی که باعث ایجاد واکنش شکوفه ای شد که هسته دندرو را ایجاد کرده است ، که لزوما خود کوه نیست.
اثرات منفعل
- استعدادهای منفعل 2 ، تصورات کنجکاو یک صنعتگر: “در حین گنبد نقاشی شده ، پس از حملات عادی ، اتهام یا فروپاشی کاو ، به حریفان رسید ، تسلط ابتدایی وی 25 افزایش می یابد. این اثر را می توان یک بار در هر 0 ایجاد کرد.1s. پشته های حداکثر 4. این اثر با پایان اثرات گنبدی رنگ لغو می شود.”
اثرات فلکی
- صورت فلکی سطح 2 ، لطف جاده های سلطنتی: “حمله طبیعی کوه SPD در طول گنبد نقاشی شده 15 ٪ افزایش می یابد.”
- صورت فلکی سطح 3 ، سودهای Dur Untash: سطح این استعداد را 3 افزایش می دهد ، حداکثر 15.
- صورت فلکی سطح 6 ، رویاهای Pairidaeza: “هنگامی که حملات عادی ، شارژ و یا در حال فروپاشی کاو در حین گنبد نقاشی شده به حریفان رسید ، آنها نور Pairidaeza را به موقعیت حریف رها می کنند و 61 معامله می کنند.8 ٪ از ATK Kaveh به عنوان aoe dendro dmg و باعث می شود همه هسته های دندرو در آن AOE پشت سر بگذارند. این اثر را می توان هر 3 ثانیه یک بار ایجاد کرد.”
پیمانه
واحدشهر همسایه داخلی عبادت
خسارتضربه
نوعبی پروا نشان نوع مهارت DMG 2U بدون ICD 100 3 ✘ حمله طبیعی 1 ضربه را تبدیل کرد 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 107.738 3 ✔ حمله طبیعی 2 ضربه را تبدیل کرد 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 98.524 3 ✔ حمله طبیعی 3 ضربه را تبدیل کرد 2.5s/3 بازدید 123.542 3 ✔ حمله طبیعی 4 ضربه را تبدیل کرد 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 148.118 هوا ، 200 ، 600 ✔ تبدیل شده به چرخه متهم تبدیل شده 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 60 3 ✔ تبدیل نهایی حمله به اتهام نهایی 1U حمله عادی 2.5s/3 بازدید 120 6 ✔ برخورد حمله به سقوط تبدیل شده 0u بدون ICD 35 2 ✘ غوطه وری پایین تبدیل شده 1U بدون ICD 150 4 ✔ غوطه وری بالا تبدیل شده 1U بدون ICD 200 7 ✔ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 مهارت DMG (٪) 160 172 184 200 212 224 240 256 272 288 304 320 340 مدت زمان 12s Dendro Core Burst DMG Bonus (٪) 27.49 29.55 31.61 34.36 36.42 38. 41.23 43.98 46.73 49.48 52.23 54.98 58.41 سی دی 20s هزینه انرژی 80
- ACT V: Akasha Pulses ، شعله Kalpa بالا می رود